persis

این هم خیر است انشالله ...

مثل همه وقایع زندگی تا به حال..

..

از خدا می خواهم به من حلم و بردباری دهد

و حکمت و بصیرت تشخیص و اقدام درست..

..

.

خدایا در همه پرتگاه های زندگی تو دستم را گرفته ای و کماکان امیدم تویی یا الله پس دستم را بگیر در این کوران حوادث.

۰ نظر ۱۴ شهریور ۹۹ ، ۱۷:۳۲
M A

..


"یاد تورا چگونه ز خاطر برم که عشق

نامت به برگ برگ درختان نوشته است

در هر بهار با نگه جستجو گرم

می جویمت میان گل و رقص برگ ها

من مانده ام به یاد تو در باغ خاطرات

گریان میان خنده ی نقل تگرگ ها

آن کوچه باغ و نسترن و مخمل نسیم

با هر بهار هست ولیکن تو نیستی

اردی بهشت هست هوای بهشت هست

گل بی شمار هست ولیکن تو نیستی .."

..

.

پ.ن۱: ‌‌‌‌‌‌و شبانگاهان که زمزمه می کردم در گوش او از پس فراق با دردی مهلک..

پ.ن۲: ولیکن تو نیستی.

۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۴۷
M A
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۱ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۰۱
M A

«هر بلائی کز تو آید نعمتی است
هر که را رنجی دهی آن راحتی است
زان به تاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
تیشه زان بر هر رگ و بندم زنند
تا که با مهر تو پیوندم زنند...»

۰ نظر ۲۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۲۵
M A

چون میسر نیست بر من کام او/ عشق بازی میکنم با نام او ...


۰ نظر ۲۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۵۶
M A

" از راه های پایداری و عمیق شدن محبت این است که محبت، خودخواهانه نباشد..

شاید جنبۀ شعاری داشته باشد. اما ..

اگر دو نفر، هر دو عاشق و دلدادۀ یک ذات با عظمت باشند، به نحوی که آن عظمت دلِ این دو را برده باشد و خودخواهی را از این دو گرفته باشد، در این صورت آن دو به همدیگر علاقه ای پایدار و ماندگار و عمیق پیدا خواهند کرد."

..

پ.ن: به روزگار که هیچش وفا میسر نیست..

۱ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۰:۳۵
M A

..

از حادثه لرزند به خود قصر نشینان

ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم

..‌‌

۰ نظر ۲۵ فروردين ۹۸ ، ۱۹:۰۸
M A
"عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم"
..
.

این را با چشمان گریان می نویسم:
من هنوز به دستان شما اعتماد دارم و تا ابد خواهم داشت.

۰ نظر ۲۳ فروردين ۹۸ ، ۰۹:۰۸
M A

الهی شکر..

کربلا و اربعین و معجزه ..

معجزه . . هر گاه ذهن را درگیر می بینم به قلبم که مراجعه می کنم مطمئمن است... چرا نباشد اکر در مسیر باشد.. و توکل به الله اکبر .. با همه ی تجربه ها و دیده ها در این سال سی.

و باز هم معجزه از پی معجزه های پی در پی که شمارش دیگر از دست خارج است... همیشگی است ... صبح و شام

خدایا دوستت دارم.

خدایا شکر..

۰ نظر ۲۹ مهر ۹۷ ، ۰۵:۱۵
M A
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۳۲
M A

قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا ﴿١٠٣

بگو: «آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه گردانم؟»

الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا ﴿١٠٤

[آنان‌] کسانى‌اند که کوشش‌شان در زندگى دنیا به هدر رفته و خود مى‌پندارند که کار خوب انجام مى‌دهند.

أُولَـٰئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا ﴿١٠٥

[آرى،] آنان کسانى‌اند که آیات پروردگارشان و لقاى او را انکار کردند، در نتیجه اعمالشان تباه گردید، و روز قیامت براى آنها [قدر و] ارزشى نخواهیم نهاد.

ذَٰلِکَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا کَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آیَاتِی وَرُسُلِی هُزُوًا ﴿١٠٦

این جهنم سزاى آنان است، چرا که کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به ریشخند گرفتند.

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا ﴿١٠٧

بى‌گمان کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‌اند، باغهاى فردوس جایگاه پذیرایى آنان است.

خَالِدِینَ فِیهَا لَا یَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا ﴿١٠٨

جاودانه در آن خواهند بود، و از آنجا درخواست انتقال نمى‌کنند.


۰ نظر ۱۶ دی ۹۶ ، ۲۲:۴۷
M A


عزت‌الله ضرغامی : «ایران به همان اندازه که زلزله خیز است، فتنه خیز هم هست! مردم پاسخ فتنه بزرگ را در 9 دی 88 داده‌اند. پس لرزه‌های خفیف روزهای قبل فقط موجب هوشیاری است و این خیلی خوب است!»


۱ نظر ۱۵ دی ۹۶ ، ۰۶:۴۵
M A
نه دی در تاریخ ماند ..

۰ نظر ۰۹ دی ۹۶ ، ۱۶:۱۱
M A
در سحرگاه سی ‏و یکم خردادماه سال 60، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دکتر چمران که به شدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود، به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه، مرحوم آیت‏ الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات کرد. برای آخرین‏ بار یکدیگر را بوسیدند و باز هم به حرکت ادامه داد تا به قربانگاه رسید. همه رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت فرمانده‏شان، ایرج رستمی را به آنها تبریک و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پرنور و چهره‌ه‏ای نورانی و دلی مالامال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار‌ گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، می‌‏برد».

سخنش تمام شد، با همه رزمندگان خداحافظی و دیده‌‏بوسی کرد، به همه سنگرها سرکشی نمود و در خط مقدم، در نزدیک‏ترین نقطه به دشمن، پشت خاکریزی ایستاد و به رزمندگان تأکید کرد ‌از این نقطه که او هست، دیگر کسی جلوتر نرود، چون دشمن به خوبی با چشم غیرمسلح دیده می‏شد و مطمئناً دشمن هم آنها را دیده بود. آتش خمپاره که از اولین ساعات بامداد آغاز شده بود و علاوه بر رستمی، قربانی‌‏های دیگری نیز گرفته بود، باریدن گرفت و دکتر چمران دستور داد رزمندگان به سرعت از کنارش دور شوند و از هم فاصله بگیرند..

یارانش از او فاصله گرفتند و هر یک در گودالی مات و مبهوت در انتظار حادثه‌‏ای جانکاه بودند که خمپاره‌‏ها در اطراف او به زمین خورد و با اصابت یکی از خمپاره‏‌های صدامیان، یکی از نمونه‌‏های کامل انسانی که مایه‌ مباهات خداوند است، یکی از شاگردان متواضع علی(ع) و حسین(ع)، یکی از عارفان سالک راه حق و حقیقت و یکی از ارزشمندترین انسان‌‏های علی‏ گونه و یکی از یاران با وفای امام‏ خمینی(ره) از دیار ما رخت بربست و به ملکوت اعلی پیوست.
..
.
متن زیر مناجاتی به یادگار مانده از این عارف جاودان است که پیش از شهادتش به نگارش درآمده است.
.
"بسم الله الرحمن الرحیم
من اعتقاد دارم که خدای بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش می‌دهد، و ارزش هر انسانی به اندازه درد و رنجی است که در این راه تحمل کرده است، و می‌بینیم که مردان خدا بیش از هر کس در زندگی خود گرفتار بلا و رنج و درد شده اند، علی بزرگ را بنگرید که خدای درد است که گویی بند بند وجودش با درد و رنج جوش خورده است. حسین را نظاره کنید که در دریایی از درد و شکنجه فرو رفت که نظیر آن در عالم دیده نشده است، و زینب کبری را ببینید که با درد و رنج انس گرفته است.

درد دل آدمی را بیدار می‌کند، روح را صفا می‌دهد، غرور و خود‌خواهی را نابود می‌کند. نخوت و فراموشی را از بین می‌برد، انسان را متوجه وجود خود می‌کند. انسان گاهگاهی خود را فراموش می‌کند، فراموش می‌کند که بدن دارد، بدنی ضعیف و ناتوان که، در مقابل عالم و زمان کوچک و ناچیز و آسیب پذیر است، فراموش می‌کند که همیشگی نیست، و چند صباحی بیشتر نمی پاید، فراموش می‌کند که جسم مادی او نمی تواند با روح او هم پرواز شود، لذا این انسان احساس ابدیت و مطلقیت و غرور و قدرت می‌کند، سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزوهای دور و دراز خود، بی خبر از حقیقت تلخ و واقعیتهای عینی وجود، به پیش می‌تازد و از هیچ ظلم وستم رو گردان نمی شود. اما درد آدمی را به خود می‌آورد، حقیقت وجود او را به آدمی می‌فهماند و ضعف و زوال و ذلت خود را درک می‌کند و دست از غرور کبریایی برمی‌دارد، و معنی خودخواهی و مصلحت طلبی و غرور را می‌فهمد و آن را توجه نمی کند.

خدایا تو را شکر می‌کنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم. خدایا هدایتم کن زیرا می‌دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است. خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا می‌دانم ظلم چه گناه نابخشودنی است. خدایا ارشادم کن که بی انصافی نکنم زیرا کسی که انصاف ندارد، شرف ندارد.

خدایا راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم که بی احترامی به یک انسان همانا کیفر خدای بزرگ است. خدایا مرا از بلای غرور وخودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم. خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند. خدایا من کوچکم، ضعیفم، ناچیزم، پر کاهی در مقابل طوفان‌ها هستم. به من دیده عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال ترا براستی بفهمم و بدرستی تسبیح کنم.
آخرین دست‌نوشته دکتر چمران به همراه فیلم لحظه شهادت
ای حیات با تو وداع می‌کنم با همه زیبایی‌هایت، با همه مظاهر جلال و جبروت، با همه کوه‌ها و آسمان‌ها و دریاها و صحراها، با همه وجود وداع می‌کنم. با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می‌روم و از همه چیز چشم می‌پوشم. ای پاهای من، می‌دانم شما چابکید، می‌دانم که در همه مسابقه‌ها گوی سبقت از رقیبان ربوده اید، می‌دانم فداکارید، می‌دانم که به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت در می‌آیید، اما من آرزویی بزرگتر دارم، من می‌خواهم که شما به بلندی طبع بلندم، به حرکت در آیید، به قدرت اراده آهنینم محکم باشید، به سرعت تصمیمات و طرح‌هایم سریع باشید. این پیکر کوچک ولی سنگین از آرزوها و نقشه‌ها وامیدها و مسئولیت‌ها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید.

‌شما سال‌های دراز به من خدمت کرده اید، از شما می‌خواهم که در این آخرین لحظه نیز وظیفه ی خود را به بهترین وجه ادا کنید. ای پاهای من سریع و توانا باشید، ای دست‌های من قوی و دقیق باشید، ای چشمان من تیزبین و هشیار باشید، ای قلب من، این لحظات آخرین را تحمل کن، ای نفس، مرا ضعیف وذلیل مگذار، چند لحظه بیشتر با قدرت و اراده صبور و توانا باش. به شما قول می‌دهم که چند لحظه دیگر همه شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید و تلافی این عمر خسته کننده و این لحظات سخت و سنگین را دریافت کنید. چند لحظه دیگر به آرامش خواهید رسید؛ آرامشی ابدی. دیگر شما را زحمت نخواهم داد. دیگر شب و روز استثمارتان نخواهم کرد. دیگر فشار عالم و شکنجه روزگار را بر شما تحمیل نخواهم کرد. دیگر به شما بی خوابی نخواهم داد و شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد. از درد و شکنجه ضجه نخواهید زد. از گرسنگی و گرما و سرما شکوه نخواهید کرد. و برای همیشه در بستر نرم خاک، آرام و آسوده خواهید بود. اما این لحظات حساس، لحظات وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.

خدایا! وجودم اشک شده، همه وجودم از اشک می‌جوشد، می‌لرزد، می‌سوزد و خاکستر می‌شود. اشک شده ام و دیگر هیچ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم و از وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان و فداکاری از آن سرچشمه بگیرد.

خدایا تو را شکر می‌کنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راه‌ها بسته است و هیچ راهی جز ذلت و خفت و نکبت باقی نمانده است، می‌توان دست به این باب شهادت زد و پیروزمند و پر افتخار به وصل خدایی رسید."
۰ نظر ۲۶ آبان ۹۶ ، ۰۸:۴۴
M A

یا ایها الذین خیریه کار می کنید..
خوب می کنید.
حتما برای خدا کار کنید.
اجر رنج را تباه نکنید.
..

.

۰ نظر ۲۵ آبان ۹۶ ، ۱۹:۳۶
M A