ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش
پروفسور رولّو، استاد فلسفه دانشگاه اینسوبریا در حومه میلان و رییس هیأت تحریره انتشاراتی میمس و مترجم «اسلام ایرانی» نوشته کوربن از فرانسه به ایتالیایی :
*
کوربن، فیلسوف بزرگ و شناختهشده دنیای غرب، مقابل علامه طباطبایی درست
مانند یک دانشجو مینشیند و با تواضع خاص به سخنان حکیمانه او گوش میدهد.
کوربن، تشنه شناخت حقیقت بود و علامه را به عنوان منبعی برای برطرف کردن
عطش خود میدید.
* کوربن به سخنان علامه طباطبایی به دقت گوش میداد و تعمق میکرد؛ چرا که به این اعتقاد داشت که برای درک سخنان علامه، راهی به جز تعمق کردن در بیانات او نیست؛ بنابراین روش اتخاذ شده توسط او برای مطالعه اسلام شیعه با روشهایی که دیگر فلاسفه شرقشناس در دنیای غرب انتخاب کردند، متفاوت بود.
* کوربن معتقد بود که برای شناخت یک دین بایستی اجازه داد که او خود را به شما نشان دهد و بایستی تمامی روشهای ابداعی در غرب برای مطالعه ادیان که هیچ استفادهای هم ندارند را کنار گذاشت.
* چرا کوربن مکتب شیعه دوازه امامی را برای شناخت برگزید؟ او اعتقاد داشت که شیعه مصداق کاملتری برای اجابت به دعوت الهی است. حضور امام و ولی فقیه در مکتب شیعه گویای این نکته است که مکتب شیعه برای پیروان خویش همواره پویا بوده و همواره و در هر زمان و هر دوره پاسخگوی سؤالات اوست. جملهای که کوربن را بسیار به فکر برده بود این جمله از پیامبر اسلام (ص) است که «هر کسی خود را بشناسد خدای خود را شناخته است» و در جلسات خود با علامه طباطبایی به این نکته رسید که علامه بر خودشناسی، بیش از هر نکته دیگر تأکید داشت.
پروفسور روسی، رییس انستیتوی تاریخ و فلسفه اندیشه معاصر در شهر لوکارنوی سوئیس و مدرس دانشگاههای میلان:
* من کتاب «مکاتبات علامه طباطبایی و پروفسور هانری کوربن» را چندین بار مطالعه کردم و با هر بار مطالعه، مورد جدیدی را پیدا کردم که قبلاً در مورد آن اطلاعاتی نداشتم و باور دارم که اگر باز هم آن را مطالعه کنم به موارد دیگری هم برخورد خواهم کرد.
* جامعه اروپا یک جامعه پیر و جامعه آن سوی مدیترانه، جامعهای است جوان که به دنبال آیندهای بهتر است؛ پس بهتر است ساختارهای مورد نیاز در جامعه در راستای گفتوگو با اسلام را تقویت کنیم؛ چون آینده اروپا با اسلام درهم خواهد آمیخت.
* مکتب شیعه به نظر، تنها مکتبی در اسلام است که از نظر تطبیق بین دین و منطق، هیچ مشکلی نداشته است. تطبیقی که فلسفه غرب هم در عملی کردن آن درمانده شده است. امام خمینی در سال 1943 کتاب «کشف الاسرار» را نوشت و در آن کتاب به افراطیگری که در بعضی از فرقههای اسلامی وجود دارد، حمله کرده و آن را محکوم میکند. اگر الان خوب بنگریم، هنوز هم ما در نقطه آغاز هستیم و هیچ پیشرفتی در خصوص از بین بردن افراطگرایی دینی نداشتهایم.
* ما روی کمک مکتب شیعه در خصوص آمادهسازی مسیر گفتوگو میتوانیم حساب باز کنیم؛ چرا که شیعیان هیچگاه سر جنگ با کسی نداشته و ندارند و کافی است در این مورد به تاریخ مراجعه کرد و دید که در بین جنگهای مذهبی اتفاق افتاده در طول تاریخ، کدام یک از آنها از سوی شیعیان آغاز شده است؟! برعکس، شیعیان مردمی بودند که حتی از سوی دیگر مسلمانان هم مورد ظلم واقع شده و میشوند.
* این کتاب و مکاتبه بین دو اندیشمند بزرگ، به خوبی بیان گر گفتمان بین دو دین و تمدن است. معتقدم که برای داشتن دنیایی مملو از صلح و دوستی و عدالت بایستی اول از همه به شناخت دیگران اقدام کنیم.